جامعه کهنه

ساخت وبلاگ

تا به حال روزهایی تا به این حد بی کیفیت نداشته ام. چنان راه می روم و چنان در فکر این موضوع و آن موضوع هستم که نمی فهمم چه طور امدم و چه طور رفتم. به دلایل نامشخص هم در منزل انرژی ندارم کاری انجام دهم. روزها را هل می دهم. دیروز هم رفتم باشگاه و استخر که همان اول شانه ام خورد به در و زخم شد این شد که نشد استخر بروم و برگشتم. خلاصه این گونه گذشت.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 109 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 15:30

این مترو وسیله جالبی است. علاوه بر این که ایمن است و به سرعت هم طرف را به مقصد می رساند برای من این حسن را هم داشته که در ساعتی که در مترو هستم کتاب صوتی گوش کنم. بوستان را کامل شنیده ام. البته باتوجه به ارادتی که به سعدی دارم دو بار بوستان را شنیده ام. حالا هم نوبت مثنوی است که آن هم معرکه است. آدم در عین حال که در مترو است در جای دیگری است و با دنیای معنا رابطه دارد و بهترین وضعیت است برای مسافر که گوش به معنا دهد.  جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 15:30

دیروز سر درد بدی داشتم. اداره نرفتم و کمی بیشتر خوابیدم اما باز هم سردرد من خوب نشد. با پدر و مادر ساعت  ده رفتیم اندیشه تا بحث وام را حل کنیم و مشکل هم حل شد و کار راه افتاد. بعد زنگ زدند که وام بیست تومنی هم درست شده که من یک راست از آنجا رفتم تا نامه معرفی را بگیرم. گرم و داغ بود. ناهار نخوردم و عصر هم رفتم هایپر با مخمل. خریدی که کرده بودیم ده درصد بن هم همراهش بود که استفاده کردیم. برای مادرم این ها که ششصد هزار تومان بود و خودش مبلغ بود. فکر کنم باهاش برنج خرید. جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : changizia بازدید : 107 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 15:30